جدول جو
جدول جو

معنی ملوک وار - جستجوی لغت در جدول جو

ملوک وار(مُ)
ملوکانه. شاهانه. در خور شاهان:
رده های ملوک وار سره
مرغ و ماهی و گوسفند و بره.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملک دار
تصویر ملک دار
دارای ملک، دارای آب و زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالوک وار
تصویر سالوک وار
همچون سالوک مانند سالوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک دار
تصویر ملک دار
مملکت دار، پادشاه، فرمانروا
فرهنگ فارسی عمید
(مَ لِ)
مانند پادشاهان. چون ملوک:
گر همی خواهی بنشست ملک وار نشین
ور همی تاختن آری به سوی خوبان تاز.
منوچهری.
نوازش کنانش ملک پیش خواند
ملک وار بر کرسی زر نشاند.
نظامی.
سلیحی ملک وار ترتیب کرد
به جوشن بر از تیغ ترکیب کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
چون فرشته. مانند فرشتگان:
بر مردمک دیدۀ عشاق زنی گام
هرگه که ملک وار خرامی به گذر بر.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(لوک)
همچون سالوک. دزدوار:
سالوک وار زد بکمرش اندرون
از بهر حرب دامن پیراهنش.
ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی ص 228).
رجوع به سالوک شود
لغت نامه دهخدا
(مَلْ لا)
مانند ملاح: یکی ملاح وار به مجدفۀ پنجۀ پای، کشتی قالب را به کنار افکندی یکی... (مرزبان نامه چ 1 ص 120). و رجوع به ملاح شود
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
مانند فلک. به روش فلک. به شیوۀ فلک:
فلک وار می شد سری پرشکوه
گهی سوی صحرا گهی سوی کوه.
نظامی.
در قامت خویش بین فلک وار
پس قیمت خویشتن نگه دار.
نظامی.
فلک وار با هرکه بندد کمر
بر آب افکند چون زمینش سپر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سالوک وار
تصویر سالوک وار
همچون سالوک دزد وار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاح وار
تصویر ملاح وار
ملوان وار مانند ملاح: (بتماشای بطان بنشستند... یکی ملاح وار بمجدفه پنجه پای کشتی قالب را بکنار افکندی) (مرزبان نامه. چا. . 1 تهران ص 120)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوک وش
تصویر ملوک وش
آنکه رفتار شاهان دارد: (سید زاده منشی ملوک وش جوانی است.) (ترجمه مجالس النفائس. 78)
فرهنگ لغت هوشیار
زمین دار، فئودال، مالک، ملاک، صاحب ملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد